پرده پرده آنقدر از هم دریدم #
خویش راتا که تصویری ورای خویش دیدم خویش راخویشِ خویشِ من هماینک از در صلح آمدهستبسکه گوش از خلق بستم تا شنیدم خویش رابردهدارانِ زمانها چوب حرّاجم زدنددست اول تا برآمد، خود خریدم خویش رابزمسازانِ جهان مِی از سَبوی پُر خورَندمن تهی پیمانه بودم، سرکشیدم خویش را شمعم و با سوختن تا آخرین دَم زندهامقطره قطره سوختم تا آفریدم #خویش را#معینی_کرمانشاهی❤اندر احوالاتِ من❤ عاشقانه ها...
ما را در سایت عاشقانه ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : delneveshteham22 بازدید : 76 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 7:10